تحقق ارزشها و آرمانهاي متعالي انقلاب اسلامي مستم تلاش همه جانبه در تمام ابعاد فرهنگي، علمي، اجتماعي و اقتصادي است. احراز عرصه تعليم و تربيت از مهمترين زيرساختهاي تعالي پيشرفت همه جانبه کشور و ابزار جدي براي ارتقاء سرمايه انساني شايسته کشور در عرصههاي مختلف است . به اين ترتيب تحقق آرمانهاي متعالي انقلاب اسلامي ايران مانند احياي تمدن عظيم اسلامي، حضور سازنده، فعال و پيشرو در ميان ملتها و کسب آمادگي براي برقراري عدالت و معنويت در جهان در گرو تربيت انسانهاي عالم متقي و آزاده و اخلاقي است. تعليم و تربيتي که تحقق بخش حيات طيبه، جامعه عدل جهاني و تمدن اسلامي ايراني باشد در پرتو چنين سرمايه انساني متعالي است که جامعه بشري آمادگي تحقق حکومت جهاني انسان کامل را يافته و در سايه چنين حکومتي ظرفيت و استعدادهاي بشر به شکوفايي و کمال خواهد رسيد. تحقق اين هدف نيازمند ترسيم نقشه راهي است که در آن نحوه طي مسير، منابع و امکانات لازم، تقسيم کار در سطح ملي و اامات در اين مسير به صورت شفاف و دقيق مشخص شده باشد. در تهيه سند ملي تحول بنيادين آموزش و پرورش کوشش شده است تا با الهامگيري از اسناد بالادستي و بهرهگيري از ارزشهاي بنيادين آنها و توجه به اهداف راهبردي نظام جمهوري اسلامي ايران، چشمانداز و اهداف تعليم و تربيت در افق 1404 هجري شمسي تبيين شود. تحول بنيادين در نظام آموزش و پرورش مبتني بر آرمانهاي بلند نظام اسلامي بايد معطوف به چشماندازي باشد که در افق روشن 1404، ترسيمگر ايراني توسعه يافته با جايگاه اول اقتصادي، علمي و فناوري در سطح منطقه با هويتي اسلامي انقلابي، الهامبخش جهان اسلام همراه با تعاملي سازنده و مؤثر در عرصه روابط بينالمللي است.
خوشبختانه با درک ضرورت و اهميت اين امر و در پاسخ به نداي هوشمندانه رهبري معظم انقلاب اسلامي (مدظله العالي)، طرح تدوين سند تحول بنيادين آموزش و پرورش به مثابه سند تحول راهبردي نظام آموزش و پرورش در افق چشمانداز بيست ساله جمهوري اسلامي ايران در دستورکار شوراي عالي انقلاب فرهنگي قرار گرفت و سرانجام پس از شکلگيري حلقههاي کارشناسي ـ پژوهشي با مشارکت صاحبنظران حوزوي و دانشگاهي و مديران و کارشناسان مجرب آموزش و پرورش و ساير دستگاههاي ذيربط، ضمن پايبندي به ديدگاههاي حضرت امام خميني(ره) و نظرات مقام معظم رهبري درباره تحول بنيادين نظام آموزشي و همسو با اسناد فرادستي، از جمله سند چشمانداز بيست ساله کشور، سند مذکور تدوين و به تصويب اين شورا رسيد.
رومه دي ان سوئد مقالهاي را به قلم Martina Sturek در مورد مزاياي انرژي هستهاي منتشر کرد. سوئد كه به دنبال يك برنامه بلندپروازانه ميخواهد تا سال 2045 تمام انرژي خود را بدون فسيلي كند، سايتهاي بزرگ توليد انرژي هستهاي خود را نيز مدنظر دارد و گهگاه سخنهاي قديمي تاريخي كه در سوئد گفته ميشد و اين كشور را مخالف انرژي هستهاي جلوه داده بود، مطرح ميگردد و اين ايده باز بررسي ميشود كه آيا در شرايطي كه سوئد شيب تندي را براي رهاشدن از انرژيهاي فسيلي آغاز كرده تا به هواي پاك كره زمين و سوئد كمك نمايد، آيا همزمان بايد با انرژي هستهاي نيز وداع نمايد؟ نبايد فراموش كنيم كه مقاومت و مقابله با انرژي هستهاي وقتي مطرح شد كه موضوع آبوهوا مطرح نبود و مشكل آبوهوا به اين ميزان حاد نبود، ولي واقعيت اين است كه بپذيريم ريسك و خطر انرژي هستهاي بسيار كمتر از آن چيزي است كه قبلاً دانش ما در آن مورد مطرح ميکرد و در گذشته بود كه كنار گذاردن انرژي هستهاي مطرح بود، اما هماکنون لازم است كه به علم گوش فرا دهيم و انرژي هستهاي را بهعنوان يك يار و رفيق در تهديدات آبوهوايي بنگريم. نقطه اشتراك موضوع تغييرات آبوهوايي در پانل بين دولتي Panel IPCC و نيز آژانس بينالمللي انرژي IEA اين را به ما گوشزد ميکند كه اگر واقعاً ميخواهيم تغييري در رسيدن به هدف 1.5 درجه حرارت زمين ايجاد كنيم، احتياج مبرم به رشد و توسعه سرمايهگذاري در انرژي هستهاي داريم. لورا كوزي رئيس استراتژيست سازمان بينالمللي انرژي در همين هفته و در موقع ارائه نگرش و گزارش انرژي در جهان گفت كه نه گفتن به انرژي هستهاي يك سخن لوكس و فريبنده است كه نميتوانيم از عهدهاش برآييم و بايد به سرمايهگذاري در انرژي هستهاي مبادرت ورزيم. امروزه، ميزان حمايت و هواخواهي از انرژي هستهاي در بين ن و مردان متفاوت است. بنا بر نظرسنجي نووس Novus، 57 درصد مردان خواهان توسعه انرژي هستهاي بر مبناي نياز هستند، درحاليکه اين رقم در بين ن 14درصد ميباشد. واقعيت اين است كه انرژي هستهاي كمترين مرگومير را مبتني بر واحد انرژي حتي در مقايسه با منابع انرژيهاي تجديدپذير همچون خورشيدي، باد و انرژي آب داشته است . ادامه ي مطلب
بوميسازي فرآيندي است که طي آن يک محصول براي کار در يک محيط خاص آماده ميشود. اين فرآيند شامل مراحل متفاوتي است و در آن بايد موارد بسياري را در نظر داشت. در طي چند مطلب به چگونگي اين کار خواهيم پرداخت و در اين مطلب صرفا به معرفي مواردي که بايد در نظر داشت خواهيم پرداخت. بوميسازي محصول ااما به اين معني نيست که يک محصول خارجي را طوري تغيير دهيم که بشود از آن در داخل کشور استفاده کرد. بوميسازي صرفا تغيير نوشتههاي يک محصول نيست که با ترجمه آن، برنامه بومي شده باشد. بوميسازي يک پروسه زمانبر و پيچيده است و بطرز شگفتآوري با جهانيسازي مرتبط است.
در واقع ما زماني يک برنامه را بومي ميکنيم که بخواهيم در کشورها يا بومهاي مختلف از آن استفاده کنيم. از آنجا که اين تغييرات بعضا از هم تاثير پذير هستند کاربردپذيري هر برنامه را تغيير خواهند داد. براي مثال در نظر بگيريد يک برنامه را که روي توليد نام کاربري به زبانهاي مختلف محدوديتي ايجاد نکرده و قرار است در چندين کشور مختلف (وب) از آن استفاده شود. حروف مشابه ولي در باطن متفاوت در بومهاي مختلف چه بلايي سر برنامه خواهند آورد؟ فرض کنيد شبکه اجتماعي توئيتر شما را در توليد کلمه کاربري با زبان فارسي و عربي آزاد بگذارد. وقتي به @علي يک پيغام ميفرستيد، چه کسي اين پيغام را تحويل خواهد گرفت؟ صاحب اين اکانت در عربستان يا ايران؟
با اينکه بوميسازي وما ارتباط چنداني با کاربردپذيري ندارد اما در کاربردپذير کردن برنامه و استانداردهاي برنامه بطرز چشمگيري تاثيرگذار است. موارد مختلفي را بايد در هنگام توليد يک برنامه چندزبانه در نظر داشت از جمله:
بوم : Local بومي : Localized بوميسازي : Localization جهانيسازي : Globalization
منبع : www.dotnettips.info
اصلاحات با دو وجه «گفتمان» و «دستاوردها» شناخته ميشود. اصلاحطلبان نيز يکديگر را به «اصلاحطلبان گفتماني» و «اصلاحطلبان کانفورميست» تقسيم ميکنند. کانفورميستها را اصلاحطلباني ميدانند که در قدرت هستند، منصب گرفتهاند، رانت ميگيرند، حقوق ميگيرند و… و اصلاحطلبان گفتماني را کساني ميدانند که افلاطونوار، در حاشيه قدرت به ترسيم خط و خطوط و شاخصهاي اصلاحطلبي مشغولند!
تئوري توسعه درواقع، نسخه نظريهپردازان غربي دهه 1970 براي مدرنيزاسيون و صنعتي شدن کشورهاي جهان سوم است. آنها مدلها و تيپهاي مختلفي از توسعه را براي کشورهاي مختلف جهان سوم تجويز کردند تا اين کشورها هم شبيه کشورهاي توسعه يافته شوند. براي يک کشور «توسعه درونزا»، براي ديگري «توسعه برونزا»، براي آن يکي «توسعه کاردوزو و ترکيبي»، «تجارت آزاد»، «توسعه پايدار»، «اقتصاد دموکراسي محور» و… اما آنچه در عمل اتفاق افتاد، بسيار متفاوت از ساحت تئوريک بود. ماي با نسخه توسعه آمريکايي (جانشيني صادرات) و خروج يک شبه سرمايهگذاران خارجي، به ويرانهاي اقتصادي تبديل شد که تا يک دهه مشغول آواربرداري بود. لهستان با استراتژي دموکراسي محور نهتنها به شکوفايي اقتصادي نرسيد که اينک به همراه يونان ضعيفترين کشور اروپايي است. برزيل، آرژانتين و… با استراتژي جايگزيني واردات، تا دو دهه مقروضهاي دائمي بانک جهاني و صندوق بينالمللي پول شدند. نسخه براي ايران «توسعه سياسي» با هدف تغيير ساختار سياسي و تغيير جامعه و فرهنگ سياسي مردم (تحت عنوان جامعه مدني) بود. آنچه بهصورت رسمي در دولت خاتمي دنبال ميشد و پس از آن هم توسط اصلاحطلبان ادامه يافت.
اما مصاديق مدنظر اصلاحطلبان براي توسعه سياسي چه بود و چه هست؟! مواردي مثل تنشزدايي با غرب، کاهش نفوذ و تاثيرگذاري منطقهاي ايران (آنها اين استراتژي را با عباراتي چون اولويت منافع ملي و ممانعت از ميليتاريسم تبليغ ميکنند)، حزبي شدن و تقويت جامعه مدني و مشارکت سياسي سازمانيافته تودهها (نهفقط انتخابات)، آزاديهاي فرهنگي خصوصا در مساله حجاب، حذف يا کاهش خط قرمزهاي اخلاقي در سينما و هنر و… ، حذف يا کاهش خط قرمزهاي سياسي حتي فراتر از قانون اساسي در رسانهها، رومهها و… آنچه در عرصه گفتماني نسخهپيچي شد، در عرصه عملي و در صحنه قدرت چه دستاوردي داشت؟ ادامه مطلب
فناوري نانو ، نانوفناوري يا نانوتکنولوژي رشتهاي از دانش کاربردي و فناوري است که جستارهاي گستردهاي را پوشش ميدهد. موضوع اصلي آن نيز مهار ماده يا دستگاههاي در ابعاد کمتر از يک ميکرومتر، معمولاً حدود 1 تا 100 نانومتر است. وجه منحصر به فرد فناوري نانو داشتن عناصري به نام نانومواد و نانوساختار است . در واقع نانو تکنولوژي فهم و بهکارگيري خواص جديدي از مواد و سيستمهايي در اين ابعاد است که اثرات فيزيکي جديدي عمدتاً متأثر از غلبه خواص کوانتومي بر خواص کلاسيک از خود نشان ميدهند. فناوري نانو موج چهارم انقلاب صنعتي، پديدهاي عظيم است که در تمامي گرايشهاي علمي راه يافته و از فناوريهاي نويني است که با سرعت هرچه تمام تر در حال توسعه ميباشد. از ابتداي دهه 1980 ميلادي طراحي و ساخت ساختمانها هر روزه شاهد نوآوريهاي جديدي در زمينه مصالح کارآمد تر و پربازده تر در مقاومت، شکلپذيري، دوام و توانايي بيشتري نسبت به مصالح سنتي دارد. نانوفناوري يک دانش به شدت ميانرشتهاي است و به رشتههايي چون مهندسي مواد، پزشکي، داروسازي و طراحي دارو، دامپزشکي، زيستشناسي، فيزيک کاربردي، ابزارهاي نيم رسانا، شيمي ابرمولکول و حتي مهندسي مکانيک، مهندسي برق، مهندسي شيمي و مهندسي کشاورزي نيز مربوط ميشود. تحليل گران بر اين باورند که فناوري نانو، زيست فناوري (Biotechnology) و فناوري اطلاعات و ارتباطات (ICT) سه قلمرو علمي هستند که انقلاب سوم صنعتي را شکل ميدهند. نانو تکنولوژي ميتواند به عنوان ادامه دانش کنوني به ابعاد نانو يا طرحريزي دانش کنوني بر پايههايي جديدتر و امروزيتر باشد و فراگيرتر باشد.
ايران در زمينه تعداد پتنتهاي منتشر شده در رابطه با فناوري نانو، مقام 29 را در سال 2012 در دنيا کسب کرد.
پژوهشگران دانشگاه صنعتي نوشيرواني بابل در ارديبهشت 1392 موفق به ارائه و معرفي راههاي ارتباط بين فناوري نانو و علوم اعصاب به يکديگر و نيز روشي براي رديابي پيام رسانها در مغز شدند .
درباره این سایت